نمیشود... نمی توانیم!
نمیدونم! خلاصه خونهی خودتونه. راحت حرفاتون رو بزنید.
جناب مدیر! تعارف کردید خانه ی خودمان است و راحت باشیم!
اصلا قرار نبود این جوری شود، میدانم نوشتن یا ننوشتن از غزه هیچ دردی را از مردمانش دوا نمیکند، این هم مثل هزاران شعاری که دادهایم و میدهیم، نه برای مردم غزه که برای خودم می خواهم بنویسم، بنویسم تا شاید این فکر خودمختار کمی تمرکز کند بر نقد طعم شیرین دو دقیقه!
نه بلدم مثل خیلیها شعر بگویم، نه برای عکسهای جانسوزش جملههای جالب بنویسم، نه... بی خیال!
داشتم سرچ می کردم و می گشتم دنبال مطالبی که وبلاگها نوشته اند برای غزه... عکس و شعر و متن ادبی و بیانیه و...
فکرکنم تنها چیزی که می توانم بگویم همین است:
نامه ای به مردم مظلوم فلسطین:
مظلوم نباشید.
تهنوشت:مظلوم نباشید.
از دست ما که کاری برنمیاید، حتی ادعای همدردی. قول میدهیم تجمع کنیم و حملات به غزه را، مثل محاصرهی غزه محکوم کنیم. مطمئن باشید عکسها و فیلمهایتان را هم که میبینیم دلمان میسوزد برایتان و چند ساعتی را کلافهایم ولی بیشتر از این کاری نمیتوانیم بکنیم، سعیمان را میکنیم اما نمیشود... باور کنید هزار بار هم فریاد زدهایم اما نمیشود. از نوکیا و نستله و پپسی که نمیتوان گذشت!
با عرض پوزش از جناب مدیر که خلاف برنامه نوشتهم، و از اون جملهشون سو استفاده کردم.
کلمات کلیدی :